سؤال: چگونه میتوان بین این دو مساله جمع کرد که: حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پس از رحلت پدر بزرگوارش چنان بیتابی میکرد که موجب اعتراض همسایگان شد، در حالی که در قرآن و روایات به صبردر مصيبتها بسیار توصیه و تأکید شده است؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به چند نکته توجه کرد:
1.مکانهایی که حضرت زهراعلیهاالسلام در آن جا گریه میکرد؛ مانند مرقد پیامبر صلی الله علیه و آله، بیتالاحزان بقیع و قبور شهدای احد.
2. دليل گریههای حضرت فاطمه علیهاالسلام؛
حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از پدر بسیار میگریست؛ به همین علّت جزو «بَکّائون»1 شمرده ميشوند. بر اساس روایات تاریخی، گریههای دختر پیامبر صلی الله علیه و آله باعث آزار و اذیت مردم مدینه شد؛ به همین دلیل نزد حضرت علی علیه السلام شکایت بردند تا از فاطمه سلام الله علیه بخواهد، در یکی از دو وقت شب یا روز گریه کند.2
برای اینکه فهمیده شود، چگونه صدای گریههای حضرت زهراعلیهاالسلام توسط مردم مدینه شنیده میشد؟ باید ابتدا مکانهای گریه معلوم شود:
در منابع تاریخی آمده: پیامبر صلیاللهعلیهوآله در حجره عایشه از دنیا رفت و بر اساس روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله «پیامبران در همان جایی که از دنیا رفتند، به خاک سپرده میشوند.» پس به دستور ابوبکر، زمین زیر ایشان را حفر کردند و بدن مطهر را به خاک سپردند.3 بنابراین یکی از مکانهای گریه حضرت زهرا علیهاالسلام، منزل عایشه بود. پس همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله نزدیکترین افرادی بودند که شاهد گریههای حضرت زهرا علیهاالسلام بودند. مردمی هم که به مسجد رفت و آمد داشتند، میتوانستند، صدای ایشان را بشنوند. حال باید پرسید: مگر حضرت زهرا علیهاالسلام شیون و فریاد میکردند که صدای ایشان، مانع استراحت دیگران باشد؟ آیا مسجد مکان استراحت است؟ ضمن آنکه منزل مردم مدینه هم با مسجد فاصله داشت.
دومین مکانی که حضرت زهرا علیهاالسلام برای گریه کردن به آنجا میرفتند، بیت الاحزان بود. پس از اعتراض مردم مدینه4 به گریههای حضرت فاطمه علیهاالسلام در مزار پدر، حضرت علی علیهالسلام، سایبانی در بقیع ساختند تا دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله در آنجا گریه کند.5 در قرون بعدی، افرادی که به حج میرفتند، از وجود چنین مکانی که به مسجد تبدیل شده بود، خبر دادند.6 برخی از این مکان، با عنوان «قبة الحزن» یاد کردهاند.7
سومین مکانی که حضرت زهراسلام الله علیها برای گریه کردن به آنجا میرفت، قبور شهدای احد و مرقد حضرت حمزه رحمت الله علیه بود که هفتهای دوبار به آنجا رفته و با گریههای خود، از رشادت افرادی یاد میکرد که پدرش را یاری کرده و در این راه به شهادت رسیده بودند.8
از آنجا که حضرت زهرا علیهاالسلام در کودکی مادر خود را از دست داده و در دامان پدرگرامی بزرگ شده بودند؛ وابستگی عاطفی عمیقی بین آنها وجود داشت. هرگاه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از مسافرت برمیگشت، ابتدا به منزل فاطمه علیها السلام میرفت و مورد استقبال دختر گرامی خود قرار میگرفت. پیامبر صلیاللهعلیهوآله ایشان را در آغوش میگرفت و بین دیدگانش را میبوسید.9 به همین علت، جدایی از پدر برایشان بسیار سخت و ناگوار بود. به این رابطه از زاويه دیگر نیز میتوان نگريست: حضرت فاطمه علیهاالسلام از طرفي پیامبرصلیاللهعلیهوآله ، رهبر و ولی زمان خود را از دست داده بود و از طرف ديگرسرپیچی مسلمانان از وصیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مورد جانشینی و غصب خلافت از حضرت علی علیهالسلام، سختی این اندوه را برای دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، دو چندان کرده بود. علامه مرتضی عاملی در این باره مینویسد: «گریه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام تنها برای از دست دادن پدر نبود، بلکه با آن گریهها مردم را به یاد دردها و رنجهایی میانداخت که از هیأت حاکم دیده بود. در حقیقت، مردم مدینه از گریه حضرت فاطمه علیهاالسلام ناراحت نمیشدند، بلکه دستگاه حاکم بود که از این گریهها ناراحت شده و آنها بودند که اعتراض میکردند.»10 بایسته است به سخنان علامه سید جعفر مرتضی افزود که مردم نیز در به وجود آمدن شرایط موجود دخالت داشتند. آنان با غاصبان خلافت بیعت کرده بودند و گریههای حضرت زهراعلیهاالسلام هر دو گروه را آزار میداد.
اعتراض مردم مدینه به گریههای حضرت،11 به دلیل اذیت شدن از صدای ایشان نبود؛ زیرا فاصله مکانی مانع از شنیدن صدای ایشان میشد. آنچه مردم مدینه را آزار میداد، ناراحتی دختر پیامبرصلی الله علیه و آله از فضای سیاسی موجود در مدینه بود؛ زیرا گریههای فاطمه علیهاالسلام، آنان را به یاد سفارشهاي پیامبرصلیاللهعلیهوآله درباره دخترش میانداخت که فرموده بودند: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را آزار دهد، مرا آزردهاست.»12 حال فاطمه آزرده بود و گریههای شبانهروزی ایشان حکایت از آن آزار و ناراحتی داشت. سؤال آنان از خود این بود که فاطمه سلام الله علیه از دست چه کسانی گریه میکند و چرا؟ واضح است که از این رفتار حضرت ناراحت شوند و برای خلاص شدن از عذاب وجدان تصمیم به اعتراض و ساکت کردن دختر پیامبر صلیالله علیه و آله بگیرند.
نتیجه اینکه گریههای حضرتزهرا علیهاالسلام، دارای دو بعد عاطفی و سیاسی بود و با صبر در مقابل مصیبت، تناقضی ندارد. گریه کردن به مفهوم عدم صبر نیست؛ بلکه حکایت از نوعی مبارزه منفی با دستگاه حاکم و از طرفی بیانگر رابطه شدید عاطفی و انسانی است. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در مرگ پسرش ابراهیم گریست.13 برای حضرتفاطمه علیهاالسلام، دین اسلام از اهمیت بیشتری برخوردار بود و تداوم گریههای بسیار ایشان به علّت فراموشی سفارشهاي پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مسأله جانشینی و موضوع ولایت بود؛ اما اعتراض مردم مدینه به این عمل، به دلیل عذاب وجدانی بود که گرفتارش شده بودند. به همین دلیل حضرت علی علیهالسلام، سایبانی را آماده کردند که حضرت به آنجا برود و با پدرش دردل کند. بعدها این مکان به مسجد کوچکی14 تبدیل شد.
پینوشت:
- اربلى، على بن عيسى (م 692ق)، كشف الغمة في معرفة الأئمة، تبريز: بنی هاشم، 1381ق، ج1، ص498.
- فراهانى، محمد حسين بن مهدى (م قرن سیزدهم)، سفرنامه ميرزا محمد حسين فراهانى. تهران: فردوسي، 1362ش، ص231.
- ابن سعد، محمد بن عمر (م 230ق)، طبقات الکبری، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1418ق، ج2، ص 224.
- در منابع قرن دوازدهم به بعد ذکر شدهاست که بزرگان مدینه به گریههای حضرت زهرعلیهاالسلام اعتراض کردند:. (مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى (م 1110ق)، بحار الأنوار، بيروت: داراحیاءالتراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج43، ص177). در منابع تا قرن دوازدهم آمده است که مردم مدینه اعتراض کردند. مردم مدینه مانند بزرگان باید اعتراض میکردند؛ زیرا آنان با بیعت خود خلفا را یاری نمودند تا برنامه خود را عملی کنند.
- قضاعي، محمد بن سلامة (م 454ق)، شرح فارسى شهاب الأخبار (كلمات قصار پيامبر خاتم صلیالله علیه و آله)، تهران: مؤسسه الاعلمی، 1361ش، ص287؛ الموصلی، شرف الدین ابی محمدعمربن شجاع الدین محمد بن عبدالواحد (م 657ق)، مناقب آل محمد المسمى بالنعيم المقيم لعترة النبأ العظيم، بیروت: موسسه الاعلمی، 1424ق، ص47.
- فراهانى، سفرنامه ميرزا محمد حسين فراهانى، ص231.
- رفعت پاشا، ابراهيم (م 1353ق)، مرآة الحرمين أو الرحلات الحجازية و الحج و مشاعره الدينية محلاه بميات الصور الشمسية، قاهره: المكتبه الثقافيه الدينيه، بی تا، ج1، ص426.
- كلينى، محمد بن يعقوب (م 329ق)، كافي، قم: دارالحدیث، 1429ق، ج9، ص276.
- ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على (م 588ق)، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، قم: انتشارات علامه، 1379ق، ج3، ص332.
- عاملی، جعفر مرتضی (معاصر)، مأساة الزهراء (عليهاالسلام)، بیروت: دارالسیره، چاپ دوم، 1418ق، ص337.
- ابنبابويه، محمد بن على (م 381ق)، الخصال، قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية، مؤسسة النشر الإسلامي، 1416ق، ص141.
- خزاز رازى، على بن محمد (م حدود400ق)، كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر، قم: بیدا، 1401ق، ص65.
- ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج1، ص110
- فراهانى، محمد حسين بن مهدى (م قرن سیزدهم)، سفرنامه ميرزا محمد حسين فراهانى، ص231.
نظرات